مادرانه

پایان هفته 25 ام

1390/4/22 1:56
نویسنده : سارا
1,080 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم، حبه انگورم

خوبی دختر نازم؟

مامان جونم این روزها یادآور خاطره تلخ پرواز خواهرت بود. آخه خواهرت تو هفته 25( یعنی درست 24 هفته و3 روز)، از پیش ما رفت. حتی هفته پیش که رفته بودم پیش دکتر، اون بنده خدا هم انگار نگران بود و به من یادآوری می کرد که الان طبیعیه تو یه کم نگران باشی چون داری به هفته 25 بارداری میرسی.

اما مامان جون، من احساس می کنم خیلی آرامش دارم. انگار پشتم به کوهه. با وجود اینگه دردهای مختلف زیاد دارم اما خیلی نگران نیستم. حتی تو این هفته من و بابایی کلی برای تو کارهای جورواجور کردیم.

پروژه اول: رفتیم برات یه ست کالسکه ی خوشگل خریدیم. بعدشم یه تخت پارک خریدیم.

پروژه دوم: بالاخره بابا جون راضی شد که اتاق کارش رو واسه دختر نازمون خالی کنه. آخه مامان جون خونه ما دوتا اتاق خواب بیشتر نداره. که از یکیش به عنوان اتاق خواب استفاده می کردیم و از یکیش به عنوان اتاق کار و مطالعه. چند وقت بود که به بابایی می گفتم باید اون اتاق رو برای دخترمون آماده کنیم. اما باباجون میگفت اون اتاق سرده. تخت و کمد بچه رو می ذاریم تو همین اتاق خواب خودمون. اما مامان جون بالاخره با دلیل و منطق و شگردهای مادرانه، بابا جون راضی شد و ما طی یک عمل انتحاری اون اتاق رو برای دختر نازمون خالی کردیم.

پروژه سوم: رفتیم و کلی برات لباسهای خوشگل خریدیم. با وجود ینکه مامان بزرگ که مسافر مکه بود برات کلی لباس سوغاتی خریده و قراره به زودی برامون پست کنه و هی می گفت شما حالا لباس نگیرین، اگه از اینا خوشتون نیومد بعدش برید بگیرید، اما ما دلمون طاقت نیاورد. مثلا فقط رفته بودیم سر بزنیم. اما تو همون فروشگاه اول، نتونستیم جلو خودمونو نگه داریم و بله...این شد که بابایی از اون روز همش یه شعر جدید درست کرده و می خونه: دختر خرج داره... پشت بندش منم میگه هی هی ( البته به سبک شیرفرهاد)

این چند روزه هم فعلا دارم برات دنبال کمد و فرش می گردم. البته تو اینترنت.

خلاصه اینکه دختر نازم، با وجود اینکه این روزها می تونست برامون روزهای خیلی نگران کننده ای باشه، اما ما سعی کردیم با توکل و امید به خدا دلمون رو شاد نگه داریم و امیدوار باشیم که خدای مهربون مراقب هدیه نازش هست و به ما نعمت پدر و مادر شدن رو عطا خواهد کرد.

خوشبختانه این هفته هم داره تموم میشه و شکر خدا مشکل خاصی نداریم.

خدایا، خدای مهربون به تمام مادران آینده فرزندی سالم و صالح عنایت بفرما و فرزندان مادران حال را همواره سلامت بدار. آمین.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مریم مامان درسا
22 تیر 90 2:10
سلام عزیزم وبلاگ بامزه ای دارید ،ایشالا هیچ مشکلی برات پیش نمیاد و این گل دختر زود زود میاد پیشت ولی خیلی مواظب خودت باش وکارای سنگینم نکن بوس برای فرشته تو شکم مامانش خوشحال میشم پیش منم بیای سارا جونم
اعظم
22 تیر 90 10:29
سلام عزيزم خدا رو شكر كه اين هفته هم داره تموم ميشه..........نگران نباش ...........انشالله به حق امام زمان جاش خوبه و سالم و به موقع دنيا مياد دوستم.............
آیرین
22 تیر 90 12:20
سلام عزیز دلممممممممم . خداروشکر که این هفته هم با خوبی و سلامتی داره برات به پایان میرسه خدارو صدهزار مرتبه شکر. خدا خودش مراقب این دخمل خوشگل ما و مامان مهربونش هست ........ حبه جونم . جیگر خاله . اتاقت و وسایلت مبارررررررررررررک . ایشالله از همشون به خوبی و خوشی استفاده کنی . آفرین به این مامان مدیر و مدبر . آفرین به دوست جون خودم ..... بوووووووووووووووووووووس کلی دلم تنگته
سما
22 تیر 90 14:07
سلاممممممممم سارای نازنینم بیا بغلم که دلم یه ذره شده فعلاً که خالش جاش مثل اینکه خوبه قصد نداره بیاد فردا می رم دکتر وسایل باران جونمممممممم مبارکش باشه ان شاا... به سلامتی و دل خوش استفاده کنه عکساشو بزار دیگه من تحمل ندارم صبر کنم
گل یاس
22 تیر 90 14:29
سلام عزیز دلم خوبی؟باران کوچولو خوبه ؟ من هم خیلی دلم برات تنگ فندق هم انشالله که خوبه سارا جونم وسایل گل دخملی مبارک پس کی عکساشو ببینیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گل یاس
22 تیر 90 14:32
سارا جونم الهی شکر که این روزها به خوبی گذشت خدایا شکرت
عسل
22 تیر 90 15:11
سارا جونم خیلی سختمه این سایت چی شده تو چکار میکنی اسم دخملی چی شد (گیر من به تو) مثل این معتادا شدم
آیرین
22 تیر 90 15:26
بیا بغلمممممممممممممممممم که کلی دلم تنگته خاله سارا این شکوفه بادوم غلط نکنم ایندفعه اومده سوار سرسره بشه ولی پاش گیر کرده به پله های سرسره از بس سر به هوا و شیطونه خاله . راستی عکس از اتاق باران جونم یادت نره بذاری برامونا .بوووووووووووووس
سما
23 تیر 90 17:30
سلام سارا جون رفتم دکتر همه چیز خوب بود گیسو اومده تو لگنم و آماده زایمان شده احتمال داره تا آخر هفته دیگه بیاد اما دکترم هنوز مطمئن نیست یه سونو برام داده برای روز شنبه که وزنشو چک کنه چهارشنبه دیگه مشخص می شه که جمعه می رم زایمان یا نه برام دعا کن گلم
مامان فرشته
24 تیر 90 18:43
خدا این عمو فرشیدو بکشه که یه سایت نمی تونه درست کنه
مامان شازده کوچولو
24 تیر 90 20:59
سلام سارای عزیز خدا رو شکر که روزهاتو به شادی میگذرونی همیشه شاد باشی عزیز دلم دختر کوچولوی ما در چه حاله ، خوبی عروسکم خریدات مبارکت باشه عزیزم ، به سلامتی استفاده کنی
faeqeh
25 تیر 90 23:29
عزیزم مواظب خودتو دخملی باش خوب میکنی همیشه بی خیالی بهترین نتیجه رو میده
سفانه
26 تیر 90 1:38
الهی قربونت برم منم دلم برات یه ذره شده ولی خبر خوش...... نی نی سایت درست شده بدووووووووووو بیااااااااااا ....... هوراااااااااااااا........ ای وای راستی وسایلی که برای دخمل خوشگلت خریدی مبارکش باشه ایشالله به سلامتی بیاد و ازشون استفاده کنه....... بوووووووووووووووووسسسس
سما
26 تیر 90 4:35
سارا جون نظر خصوصی گذاشتم برات
مامان علی مرتضی
26 تیر 90 15:33
سلام عزیزم سعی کن به چیزای خوب فکر کنی انشالله این نی نیت به سلامت به دنیا بیاد
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد