مادرانه

دختر ناز من

1391/6/9 14:03
نویسنده : سارا
1,371 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر نازنینم

خیلی وقته که اینجا مطلبی رو ننوشتم و خودم از این بابت ناراحتم.

جونم برات بگه که تو دیگه حسابی واسه خودت یه خانم شدی. البته یه خانم خیلی شیطون.

دیشب گذاشته بودمت پیش بابایی و خودم رفته بودم حمام که طبقه بالا قرار داره. از حموم که اومدم بیرون، طبق معمول صدات می کردم و تو هم از پایین جواب میدادی که یهو پایین رو نگاه کردم و دیدم تو تنهایی رو پله سوم یا چهارم وایسادی.

واااای یهو دلم هری ریخت پایین و داد زدم یا اباالفضل (ع)، که بابایی دوید و تو رو گرفت. اونم متوجه نشده بود کی تونستی این چند تا پله رو بیایی بالا.

آخه پله ها باریک هستن و تو روشون جا نمیشی که بخوای چهار دست و پا ازشون بیایی بالا.خلاصه اینکه این هم به شیطنتهات اضافه شد.

دیگه اینکه صبحها همیشه دنبال بابایی راه می افتی و اونقدر دَدَ دَدَ می گی که بابایی اول تو رو چند دقیقه تو کوچه می گردونه، بعد خودش میره دانشگاه.

دندون پنجم و ششمت هم دراومده. دو تا دیگه هم در حال آماده شدن واسه دراومدنه که گمونم حسابی اذیتت می کنن.

آهان اینم بگم که یه مواقعی هر سوالی ازت می پرسیم، خیلی بامزه با اون صدای نازکت می گی" نه".

بابا رو دوست داری؟ نه

صبحونه خوردی؟ نه

دختر خوبی هستی؟ نه

هههههههه ما هم کلی می خندیم. گاهی هم  با جدیت سرتو تکون می دی و تاکید می کنی نه نه نه!

بوس می کنی در حد تیم ملی. خیلی با مزه. تا می گم مامانو بوس کن، دهنتو باز می کنی و می چسبونی به لپم و می گی اوووممما.

خونه به قول بابایی آرایش جنگی گرفته. هر جایی که فکر می کنیم نباید بری، سعی کردیم یه جورایی جلوشو سد کنیم. اما... از یه جاهایی خودتو رد می کنی که عقل جن هم بهش نمیرسه.

الانم بیدار شدی و دیگه نمیذاری چیزی بنویسم.

عاشقتم دخترک معصوم. فرشته پاک.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

سفانه
11 شهریور 91 2:12
الههههههی فداش بشم من که اینقدر شیطونی میکنه... ایشالله که همیشه سلامت باشه و برات شیطونی کنه دوستم.... برات همیشه بخنده و شاد باشه و دلتون رو شاد کنه به حق علی... از طرف من ببوسش.... خیلی دلم میخواد بببینمش... واقعا دلم میخواد... تا حالا سعادتش رو نداشتم متاسفانه.... بوووووووووووس


قربونت برم سفانه جونم. ممنون از دعاهات.
واقعا تا حالا ندیدی؟ من که خیلی وقتها عکسشو گذاشتم. همینجا تو وبش هم که هست. رمزش هم همون قبلیه. باز برات میذارم.
شما امر بفرما مدیر جونم.
بووووسسسسس
راستی الان یادم اومد دیدیش. تو آلزایمرت عود کرده خواهر. نشون به اون نشون که گفتی این خودش انقدر گردنشو بالا گرفته
مامان گیسو جون
11 شهریور 91 16:12
سلام عزیزم خوبی ؟
ای جانممممممم خاله قربون اون شیطونیاش
قربون اون نه گفتنش
دلم ضعف کرد براش
هزارتا بوووووسسسسسسسس


قربونت سما جونم. دلم برات خیلی تنگ شده.
مراقب خودت و گیسو گلم باش.
بوووسسسسسسس
مامان گیسوجون
17 شهریور 91 17:33
دوست گلم می شه زحمت بکشید به گیسو جون من رای بدید ممنون می شم

لینک مسابقه

http://koodakeman91.niniweblog.com/post347.php


ای جووون دلم. گیسوی خوشگلم با این خنده نازش. چرا که نمیشه ؟ معلومه که میشه. شکر خدا که به موقع رسیدم.
انیسا
19 شهریور 91 12:01



شهرزاد
20 شهریور 91 9:53
واییییییییییییییییییی سارا چقدر دلم برات تنگ شده. کلوب که دیگه همو نمیبینیم هیچ خدا همین وبلاگها رو هم ازمون گرفت که از حال هم بیخبر باشیم.
عزیزمه این دخمل شیطون. ارایش جنگی رو خوب اومدی واقعا اما مشکل اینجاست که همینم حریفشون نیست. روی ماه دخمل ناز شیطون عزیزتو ببوس


قربونت برم شهرزاد جونم. تو هم پارمیس گلم رو ببوس. خدا رو شکر که حالش هم خوب شده.
مامان نی نی ناز
21 شهریور 91 14:18
عزیزمممممممممممممممممممممممممممممممم خوش
ل کوچولوی شیطون بلای خاله

ساراجونم قشنگ تصور کردم چهرش رو موقع این شیطنتهاش

ان شالله همیشه سلامت باشه

بوسسسس بوسسسسسسسسسس بوسسسسسسس


ممنونم دوست جونی. ان شاءالله دل تو هم همیشه شاد باشه
سارای
22 شهریور 91 20:00
ای جووووووووووونم به این دختر شیطون
بوووووووووووووووووووووووووووس


فدای تو سارای جونم
مامان گیسوجون
23 شهریور 91 17:12
از لطفت گیسو اول شد ممنونمممممممم


قربون گیسوی نازم بشم. اولا که انجام وظیفه بود، دوما که واقعا عکسش خیلی ناز بود ماشالله. ننه نقلی
حسابی تبریک
نارینه
24 شهریور 91 1:58
هههههههههه آرایش جنگی ... همه ی خونه ها تو یه دوره ای این شکلی میشه ...

خدا حفظش کنه با همه ی شیطنتهاش


ممنون نارینه جونم. خدا بهداد گلی رو هم حفظ کنه
مامان گیسوجون
24 شهریور 91 19:06



عزیزمی
عسل
25 شهریور 91 3:44
نــــــــــــــــــــــــــــه باورم نمیشه اون کوچولو این همه کار یاد گرفته باشه
از همه بیشترررررررررررررر بوس کردنش قشنگ بود اون اوماااااااااااا گفتنش
می بوسمش از راه خیلی دوررررررررررررر


قربونت برم عسل جونم.
بوووسسسسسس واسه خودت و دیانای گلم
مامان گیسوجون
3 مهر 91 19:36
خصوصی داری


نیومده عزیزم. منم خیلی منتظر همین خصوصیت بودم


اومد. ممنون


مامان سعید
12 مهر 91 7:50
سلام عزیزم
مطلبو که خوندم یاد سال گذشته خودم افتادم . واقعا که بچه ها چه شیرینند و چقدر شبیه به هم . خدا دختر خوشگلتو برات حفظ کنه دلم هوای بچگیهای سعیدمو کرد
خوش باشی


سلام از ماست.
آره موافقم. بچه ها همشون شیرینن و کم و بیش شیرین کاریهاشون شبیه همدیگه است. ممنون از لطفتون.
خدا آقا سعید رو همیشه سلامت نگه داره.


اعظم
20 مهر 91 19:26
سارا جونم يكشنبه 23 مهر وقت سزارين داد بهم .....برام دعا كن گلم.......به هانا بگو دعامون كنه


اعظم جونم خا رو شکر می کنم که پیر گلت به سلامتی دنیا اومد. واقعا خوشحالم.
خیلی به یادت بودم.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد