پایان هفته پنجم
سلام عزیز دلم.
مامانی جونم امروز آخرین روز هفته پنجم بارداریه. یعنی اینکه یک هشتم راه طی شده. تو نرم افزاری که رو موبایلم نصب کردم، نوشته که تو الان قد یه دونه برنج هستی.
آخ الهی من قربون دونه برنج خودم بشم.
دیگه اینکه مامان جونم بعد از اومدن تو هی یکی یکی خاله ها دارن فرشته هاشونو از خدا تحویل میگیرن. خاله درسا، خاله مرمر و امروز هم خاله شنتیا.
خدارو صد هزار مرتبه شکر. خاله ژیلی میگه پاقدم تو خوب بوده. معلومه که خوب بوده عزیزم. اصلا پا قدم همه نی نی ها خیلی خوبه.
آخه شماها معصوم و پاک هستین دیگه.
دیگه اینکه جونم برات بگه خاله مرضیه اسم تو رو گذاشته حبه انگور. ههههه خوشت میاد؟... حتی دیگه بابا جونم هم حبه صدات میکنه.
مامانی جونم یکی دو شب دل درد داشتم. اما دیشب اذیت نشدم. فقط پاهام اذیتم میکنه. درد میکنه و میگیره. مخصوصا وقتی کمی سر پا می ایستم.
هیچ اشکالی نداره گل من. تو فقط قول بده که حالت خوب باشه و به سلامتی رشد کنی و دنیا بیایی. من هر چی درد لازم باشه تحمل میکنم.
منتظرم 18 مارچ زودتر برسه و برم دکتر و امیدوارم که اون موقع سونوی قلبت هم انجام بشه و همه خوشحال از سلامت تو به استقبال عید نوروز بریم.
خیلی دوستت دارم حبه ی انگورم.