مادرانه

شش هفته و دو روز

1389/12/19 17:46
نویسنده : سارا
717 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم، حبه ی انگورم

cloud sprouts

cloud sprouts

خوبی مادر؟ بزرگ شدی؟

عزیزم هشت روز دیگه مونده تا من برم بیمارستان و با متخصص مشورت کنم...

خیلی امیدوارم که اون موقع سونو هم انجام بشه و من صدای قلب نازتو بشنوم...

این روزها اوضاع دل دردهای شبانه و نفخ خیلی بهتر شده، اما مامان جون همش حالت تهوع دارم.

عزیزم حلق من مگه اسباب بازیه که هی باهاش ور میری شیطونک؟

راستی حبه جونم می بینی بابا جون چقدر باهات حرف می زنه و چقدر ذوق داره تا زودتر به همه بگه که تو تشریف آوردی؟ مخصوصا به مامان و بابای خودش... همش میگه اگه بابا بفهمه دوباره جون میگره... آخه بابا بزرگ هم مریضه و هم خیلی دلتنگی ما رو میکنه.

منم هی با زبون خوش و با هزار اما و دلیل مجابش می کنم که فعلا نگه... هههههههههه همش میگه پس واسه تبریک سال نو بهشون می گیم...می بینی چقدر بابا جون دوستت داره؟ بعضی وقتها یواشکی دم شکمم پچ پچ می کنه و با تو حرف میزنه...

flower garden

flower garden

دیگه جونم برات بگه که چیزی تا عید نمونده. من خونه تکونی نکردم و حالش رو هم ندارم. راستشو بخوا سعی می کنم به خاطر تو بیشتر مراعات کنم. پریشب واسه سبزه ی سفره ی هفت سین عدس گذاشتم... امروز عدسهام جوونه زدن... خیلی حس خوبیه... حس رویش.. حس زاییدن... حس زندگی...همش می رم نگاشون می کنم... امیدوارم تا سال تحویل حسابی سبز بشن.

وای مامان جونم... سال تحویل رو ان شاءالله سه تایی با هم جشن می گیریم... این اولین عید توئه گل نازم...فدات بشم الهی

 

راستی مامان جون، یادت باشه هم واسه خودت و هم واسه دوستات که الان تو دل ماماناشونن دعا کنی که همتون سالم و سلامت باشین. همچنین دعا کنی بقیه دوستات هم زود زود بیان تو دل ماماناشون و اونا رو خوشحال کنن... مخصوصا نی نی نازیهای خاله مرضیه، خاله آیرین، خاله تی تی ، خاله اعظم، خاله یاسی، خاله مریمی؛ خاله هستی، خاله مژگان، خاله مرمر، خاله ژیلی، خاله ستاره، خاله آنی، خاله رعنا، خاله نیکی، خاله باران، خاله دردونه، خاله پریناز،خاله فدرینا، خاله سها، خاله نارینه، خاله مریسا... اوووه و یه عالمه خاله ی دیگه...باشه مامان جون؟... یادت نره ها؟

عزیزم خیلی دوستت دارم.PINK ROSE

PINK ROSE

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

سپيده - فرشته بارون
19 اسفند 89 19:10
ما هم بي صبرانه منتظر هشت روز ديگه هستيم... مواظب خودت و حبه انگورت باش... راستي ني ني هاي بعدي شنگول و منگولن ديگه احتمالا..ههههه
maryam
21 اسفند 89 0:52
سلام ایشاا... حبه انگورت خیلی سریع به دنیا میاد تازه اول سختیه ولی خیلی سختیه شیرین و لذت بخشیه هر ثانیه اش هر دقیقه اش واقعا لذت بخشه حتی درد کشیدنش بچه یعنی آرامش منکه با اون همه دردی که کشیدم ولی پسرم رو که میبینم غش می کنم آخه یکم من بچه ندیده ام ولی به همه سختیش می ارزید که یه همچین بچه ای خدای مهربون بهم داد امیدوارم همه چی زود و خوب پیش بره و نینی کوچولوت رو زود ببینی به امید اون روز
درسا
21 اسفند 89 15:14
سارا جونم.........ایشاله 8 روز دیگه حبه انگورتو ببینی وصدای قلبشو بشنوی....ایشاله منم اب نباتم رو ببینم....تا منم با افتخار اعلام کنم مامان شدم....ای جانم....بوس برای حبه جون واب نبات جون
اعظم
22 اسفند 89 0:38
سارا جونم انشالله بعد از هشت روز با خبرهای خوش برمیگردی .........من مطمینم..........امیدوارم همیشه شاد باشی همیشه دوستم...............
مامان شازده کوچولو
22 اسفند 89 15:41
سلام حبه جونم خوبی خاله ، وروجک حسابی به مامانی خودنمایی کن تا انرژی بیشتری بگیره و همه این سختیها رو به راحتی پشت سر بذاره ، ان شاالله
سما
22 اسفند 89 16:48
سلام عزیزم قربون حبه انگور برم من که سفت حلق مامانشو چسبیده ............. سارا جونم امیدوارم سال جدید برات یکی از بهترین سالهایی باشه که تا حالا داشتی گلم بوسسسسسسس خیلی دوستت دارم
setareh
23 اسفند 89 3:47
حبه انگور جونم خاله قوبونت بره که انقدر ماهی ومامان خوشگلتو اذیت نمیکنی......سارا جونم خدا رو شکر که عید امسال سه نفری جشن میگیرید عزیزم انشا... سال خیلی خوبی برات باشه ....
اعظم
24 اسفند 89 1:34
الان وقت مهمونی نیست سارا استراحت کن بیرون نرو زیاد ........یه موقع چشم می خوری .....همین چشم پدر منو دراورد اخه چه وقت مهمونی ؟استراحت کن دولا راست نشو تا انشالله حبه سالم به دنیا بیاد دوستم......مواظب خودت باش.........بزار انشالله یه کم جاشو محکم کنه..........الان وقت مهمونی و مهمون اومدن نیست استراحت کن فقط گلم...........ببخش وقتی دیدم کلوپ نیستی و مرضی گفت مهمونی خیلی عصبانی شدم..........مواظب باش گلم ببخش اگه ناراحت شدی.....
گل یاس
24 اسفند 89 10:32
سارا جونم وبلاگ خیلی حیلی قشنگی داری عزیزم انشالله حبه انگور جونم سالم و تپلی بیاد بغلت
گل یاس
24 اسفند 89 10:38
مامان سارا با اجازت لینکت کردم
سما
24 اسفند 89 15:03
سلاممممممممممم سارای عزیزم امیدوارم امشب به تو و حبه انگورت خوش بگذره بوسسسس
درسا
24 اسفند 89 15:41
سلام خانم ناز...خوبی...پیدا نیستی....حبه انگور خوبه ایشاله...سال نو پیشاپیش مبارک برای هر سه تون.....دوست دارممممم...بوس......
مامان شیما وحدیث
25 اسفند 89 9:10
مبارک باشه مامانی .به نظرمن هرچه زودتر به بابا بزرگ نی نی بگید ،تا خوشحال بشه . به ماهم سربزن خوشحال میشم که باهم دوست بشیم
سفانه
28 اسفند 89 0:04
سلااااااام خوشگل من.... نتونستم صبر کنم تا ÷ست جدید بذاری....... من بهت از صمیم قلبم تبریک میگم و برات بهترینها رو از خدا میخوام.... آرزو میکنم قلب حبه خوشگلت همیشه بتپه و سالم و خوش باشه........
مامان نی نی ناز
29 اسفند 89 12:54
سارا جونم سلام پیشاپیش سال نو رو بهت تبریک می گم..... امیدوارم عید سه نفرتون حسابی بهتون خوش بگذره و سال دیگه حبه تو بغل بشینی پای سفره هفت سین. سال خوب و پر از سلامتی و موفقیت برات آرزو می کنم..... عیدت مبارک
سما
29 اسفند 89 18:25
بر ما سالی گذشت بر زمین گردشی و روزگار را حکایتی امید که آن کهنه رفته باشد به نکویی و این تازه بیاید به شادی سال نو مبارک حبه انگور خاله ممنونیم ازت که این شب عیدی با تالاپ تولوپ قلبت ما رو خوشحال کردی بوسسسسسسسس
نارینه
1 فروردین 90 1:21
دیدگانت از همیشه شادتر ....شهر قلبت زنده و آبادتر ...غصه هایت دم بدم ای نازنین ... در گذرگاه زمان بر بادتر .... سال نو مبارک
اعظم
2 فروردین 90 15:44
سارا جونم سلام عیدت مبارک. ان شاءالله سال خیلی خوبی داشته باشی fبه حق امام زمان
اعظم
7 فروردین 90 0:31
سارا جونم دیگه که لک ندیدی انشالله؟نگرانتم ........بیا بگو از حالت ؟انشالله که حبه سالم و سر حاله به حق امام زمان
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد