فوتبال
سلام مامانی
عزیزم دیروز و امروز زیاد حال و حوصله ی نوشتن نداشتم. نمی دونم چم شده. البته الان یه کم بهترم.
مامانی الان یه ده دقیقه ای میشه که مسابقه ی فوتبال تیم ملی ایران و کره ی جنوبی شروع شده.
بابایی هم کنار من نشسته. یه کاسه تخمه گذاشته رو میز و داره تند تند تخمه میشکنه. گمونم یه کم هیجانی شده.
امیدوارم تیم کشورمون برنده بشه... اما فعلا که به نظر کره ای ها دارن بهتر بازی میکنن.
مامانی دعا کن این چند روز یه کم صبور باشم... آخه الان روزاییه که منتظرم. متوجه منظورم میشی؟
حالم که بهتر شد، یه کم شادتر برات می نویسم....
عیب نداره دیگه، عزیز دلمی و یه وقتایی هم می تونم باهات درددل کنم دیگه... مگه نه؟
مامانی خیلی دوستت دام.
پی نوشت: مامان جونم باختیم. یک - هیچ . تازه اونم آخر وقت اضافه ی اول گل خوردیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی